شنبه، ۱ شهریور ۱۴۰۴
هدف اصلی: جلوگیری از تداخلها و بهسوی نتایج همگرا حرکت کردن.
سطح اقدام: فردی تا تیمی، اما معمولاً با تمرکز بر زمانبندی،allocate منابع و مسیرهای کار.
نوعیت فعالیتها:
تعیین نقشها و مسئولیتهای افراد مختلف در پروژههای مشترک.
تنظیم برنامهها، جلسات و نقاط تماس (touchpoints) برای همزمانسازی فعالیتها.
مدیریت وابستگیهای بین وظایف و جلوگیری از دوبارهکاری.
نتیجه: کارها بهطور منظم و با کمترین تکرار یا تاخیر انجام میشوند.
مثال: تیمهای IT و بازاریابی یک پروژه را با هم هماهنگ میکنند تا هر دو بدانند چه زمانی محتوا آماده میشود و چه زمانی کدنویسی جدید اجرا میشود.
هدف اصلی: ایجاد ارزش مشترک از طریق همکاری با سازمانها یا بخشهای متفاوت خارج از واحد یا شرکتها.
سطح اقدام: بین سازمانی و گستردهتر، فراتر از مرزهای سازمانی.
نوعیت فعالیتها:
ایجاد مشارکت، توافقنامههای شراکت، اشتراک منابع و دانش، و ایجاد شبکههای ارتباطی.
مدیریت منافع مشترک، توافق بر مدلهای کاری، و تبادل اطلاعات با رعایت قوانین و حریم خصوصی.
هماهنگی فرآیندهای اجرایی در سطح سازمانی و صنعت، نه فقط تیم داخلی.
نتیجه: ارزش افزوده از طریق ترکیب منابع، نقاط قوت و دسترسی به بازار یا فناوری جدید.
مثال: یک شرکت فناوری با یک دانشگاه برای توسعه پژوهشهای مشترک یا با تامینکنندگان خارج از سازمان برای بهبود زنجیره تامین همکاری میکند.
برد و فریم کار:
هماهنگی معمولاً محدود به درون همان سازمان است و بیشتر به زمانسنجی و مدیریت وابستگیها میپردازد.
همکاری بینسازمانی فراتر از سازمان است و به تشکیل ائتلافها، قراردادها و مدیریت منافع مشترک مربوط میشود.
نخستویتها:
هماهنگی بر کارآمدی عملیات داخلی و کاهش تاخیر تمرکز دارد.
همکاری بینسازمانی بر ارزشآفرینی و دسترسی به منابع خارج از سازمان تمرکز میکند.
ساختار ارتباطی:
هماهنگی معمولاً با کانالهای داخلی (مدیر پروژه، تیمهای داخلی) انجام میشود.
همکاری بینسازمانی نیازمند کانالهای رسمی و غیررسمی با شرکای بیرونی، قراردادها و چارچوبهای حقوقی است.